بالاترین لذت... کوهنوردی!!




از دوستش می پرسه بالاترین لذت رو چی می بینی؟
- کوهنوردی.
- آخه چرا کوهنوردی؟
- اگه مایلی این هفته با من همراه شو تا ببینی!!
- باشه قبول، این هفته باهم بریم.
صبح روز موعود با عجله از خونه بیرون می زنه و سوار ماشین شده به طرف خونه دوستش حرکت می کنه، از بس که عجله داره کوله پشتیش رو هم جا میزاره و راه طولانیتر می شه. بوق پشت بوق
- مردیکه عوضی بکش کنار دیگه
آره با هزار اعصاب خوردی همراه دوستش به کوه میرسه، اونم چه رسیدنی، یه نگاهش به قله کوه و یه نگاهش به ساعته. با خودش میگه: بابا کی به قله می رسیم تا لذت کوهنوردی رو بچشم!!؟
حالا اون لحظه ای که منتظرش بود فرا می رسه قدم به روی قله کوه میزاره، آره تونست قله رو فتح کنه ولی انگار بهش مزه نداده، آخه چرا!؟ بعد چند دقیقه کلنجار رفتن با خودش رو به دوستش می گه: کوه کوه که می گفتی همین بود!؟ این که فقط سختی داشت و خستگی...
دوستش با تبسمی بر روی لب جواب میده: تو باید از طراوت صبح لذت می بردی... از لحظه های زیبای همراهیمون... از سرسبزی دامنه کوه و سرخی گلهای اون...
به نظر من:
توی زندگی هم، آرزوهای دور و دراز ما حکم قله رو دارند. ما می خوایم به قله موفقیت تو ذهنمون برسیم و از خوشبختی که تو دامنه قله و اطرافمون جریان دارند غافل می شیم تا به چی برسیم!؟ آهان! به آرزوهای بزرگمون و یهو چشم باز می کنیم و می بینیم موها مثل دندونامون سفید شد و مرگ انتظارمون می کشه.
نه!! نه! عزیز اشتباه نکن زندگی بی هدف فایده نداره، ما باید آرزوهای بزرگی داشته باشیم ولی از زیبایی هاش غافل نباشیم.
زیبایی سلامتی و زیبایی و همراهی یک یار خوب...!!
میدونم شاید میگی من از این شانسا ندارم که از از اون یارها داشته باشم، اما من میگم داری و اون همون خدای زیباست.
نظر تو چیه؟؟؟





نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد